عناصر چهارگانه استراتژی
تحقیقات نشان داده که پیادهسازی استراتژی تحت تأثیر دو متغیر عمده قرار دارد: ساختار سازمانی و مهارتهای مدیریتی. ساختار سازمان، یک چارچوب اصلی است که در آن سازمانها میتوانند موثرتر عمل کنند. مهارتهای مدیریتی فعالیتهای رفتاری هستند که توسط آنها، مدیران با ساختار شکل گرفته سازمان مرتبط میشوند. استراتژیها بر پایه ساختار سازمان و به وسیله مهارتهای مدیریتی اجرا میشوند و این دو عامل تعیینکننده موفقیت یا عدم موفقیت این امر هستند. در این مطلب، ۸ اهرم برای پیادهسازی استراتژی استخراج شدهاند که به دو دسته «ساختاری» و «مهارتی» تقسیم میشوند.
دسته «ساختاری»
متغیرهای ساختاری، یک جعبه ابزار برای شناسایی اهرمهای مؤثر در فرآیند اجرای استراتژی ارائه میدهند تا به وسیله این اهرمها، چرخه فرموله سازی- اجرا- عملکرد به بهترین شکل انجام شود.
در الگوی پیشنهادی، چهار اهرم ساختاری عبارتند از:
اقدامات: افراد، موارد و زمان مربوط به یکپارچهسازی وظایف و انجام همکاری سازمانی
برنامهها: تزریق برنامههای یادگیری سازمانی و بهبود مستمر به سازمان
سیستمها: ایجاد و اجرای سیستمهای حمایتی استراتژی
خط مشیها: خط مشیهای حمایتی استراتژی
دسته «مهارتی»
مهارتهای مدیریتی، در عین حال ماهیت مشخص و ثابتی دارند، در عمل بستگی زیادی به خصوصیات رفتاری و نحوه ادراک فردی دارند. مهارتهای مدیریتی مرتبط با اجرای استراتژی عبارتند از:
نحوه تعامل: تمرین رهبری استراتژیک
تخصیص مناسب: درک این که چه زمانی و کجا منابع را تخصیص دهیم
نظارت: استفاده از نظام تشویق و تنبیه برای رسیدن به اهداف
سازمان دهی: ایجاد فرهنگ استراتژیک در سازمان
اهرمهای ساختاری
اقدامات: ایجاد یکپارچگی در انجام وظایف و همکاری در سازمان
اجرای موفق استراتژی، صرفنظر از سطح استراتژی نیازمند همکاری میان تمام اعضای سازمان است. استراتژی سازمان هر چه باشد، اعم از توسعه محصول جدید، ادغام دو سازمان برای رقابت در بازار و… در هر حال این همکاری ضروری است. زمانی که استراتژی تدوین شده با تواناییهای عملیاتی و همکاری سازمان مطابقت نداشته باشد، چه اتفاقی میافتد؟ شرکت Southern Home مثالی از یک سازمان است که بدون داشتن ابزارهای لازم، اقدام به اجرای استراتژیهای خود نمود. این سازمان در ابتدا با توجه به شرایط بازار و تقاضای مشتریان
تزریق برنامههای یادگیری سازمانی و بهبود مستمر به سازمان
مهمترین و اصلیترین سرمایه سازمان، نه مواد خام و نه سیستمهای حمل و نقل یا قدرت سیاسی، بلکه سرمایه خلاق سازمان است که شامل افرادی میشود که ذهن خلاق و پویایی دارند. در چشمانداز پیادهسازی استراتژی، سرمایه خلاق سازمان باید نقش عمدهای ایفا کنند تا در نهایت تعیین نمایند کدام استراتژی را یاید فرمولهسازی و در نهایت اجرا کرد اما باید دقت داشت که در ایجاد سرمایه خلاق، تنها استخدام افراد مناسب کافی نیست بلکه باید افراد در یک جو یادگیری مداوم قرار گیرند تا بتوانند قدرت نوآوری خود را افزایش دهند.
در نتیجه به نظر میرسد یادگیری سازمانی و بهبود مستمر باید با یکدیگر متحد شده تا بتوانند نوآوری و خلاقیت را به عنوان یک اهرم در اجرای استراتژی مورد استفاده قرار دهند. این زنجیره نوآوری در واقع سازمانها را تشویق میکند که فرای مرزهای ملیتی، به صورت یکپارچه در تمام جهان، در پی ابداع ایده و نوآوری باشند تا با این همافزایی همه به فواید بیشتری دست یابند.
سیستمها: ایجاد و طراحی سیستمهای حمایتی استراتژی
تحقیقات نشان داده شرکتهایی که میتوانند سرمایهگذاریهای خود در فنآوری اطلاعات را به خوبی مدیریت کنند، نسبت به سایر سازمانها ۴۰درصد درآمد بیشتری کسب میکنند. سیستمهای اطلاعاتی استراتژی به ما امکان دسترسی به اطلاعات کیفی و کمی مشتریان، منابع انسانی، درآمدها و هزینهها و موجودی را میدهند. تصمیمات استراتژیک باید مشخصکننده میزان هزینه لازم برای رسیدن به اهداف باشند. برای استفاده از فنآوری اطلاعات در زمینه برنامهریزی استراتژیک باید به مسائلی همچون دقت و کیفیت اطلاعات و همچنین امنیت اطلاعات دقت کافی داشت تا بتوان بهره لازم را از این ابزار به دست آورد. به علاوه، به کارگیری و سازماندهی این رویکرد، به جای مقابلههای غیرمفید باعث شکلگیری بحثهای مؤثر و مفید میان واحدها میشود.
خطمشیهای حمایتی استراتژی
یک الگوی جمعی از اقدامات و تصمیمات جمعی روزانه را احاطه میکند. به علاوه، باید هماهنگی لازم در واحدهایی که از لحاظ جغرافیایی پراکنده شدهاند، وجود داشته باشد. متأسفانه به جای پاسخگویی به یک الگوی مشخص، تمایل به ایجاد خط مشیها در پاسخگویی به حوادث خاص وجود دارد. نتیجه نهایی لیستی از چیزهایی است که باید انجام شود، که وقتی به صورت کل به آن نگاه میشود، کل مأموریت و اهداف سازمان را حمایت نمیکند. به علاوه، معمولا با تغییرات در مدیریت، خط مشیها نیز تغییر میکنند.
منبع: دنیای نوین کسب و کار